Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جماران»
2024-05-08@21:58:38 GMT

اشرافیت گرایی از مدارس فارس رخت بر می‌بندند

تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۴۷۶۲۵۳

فشارها برای نام نویسی در کلاس های فوق برنامه تحصیلی. حال آنکه در طول سال هم وضع کمابیش این گونه بوده است. آموزشگاههای خصوصی هم که از رونق گرفتن بازار این کلاس ها، نانشان در روغن افتاده خانواده ها را ترغیب میکنند تا در برابر تعطیلی مدرسه های تیزهوشان مقاومت کنند. این طور که به نظر می رسد، رویکردی که پارسال آموزش و پرورش در پیش گرفت هم افاقه نکرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پارسال آموزش و پرورش فارس این رویکرد را در پیش گرفت که دانش آموزان را بر مبنای آزمون های استعداد تحصیلی وارد مدرسه های تیزهوشان کند، نه بر پایه میزان آشنایی آنان با محتوای درسی. چه اینکه روند کنونی یک نابرابری عمیق آموزشی را میان افراد دارا و نادار پدید آورده است و آموزش و پرورشی که خود باید خاستگاه تحرک طبقاتی باشد، به یکی از تبعیض آمیزترین حوزهها تبدیل شده است. اما این طور که به نظر می رسد، اکنون این تنها دانش آموزان معمولی نیستند که قربانی ناکارآمدی سیستم آموزشی کشور میشوند؛ قربانیان دیگر این سیستم، اتفاقا همان افرادی هستند که با عنوان «تیزهوش» وارد مدرسه های «استعدادهای درخشان» می شوند اما این روند به جای اینکه به کمال رسیدن آنان را آسان کند، اتفاقا آن را دشوار می کند آن هم در زمانهای که به جای «آی کیو»، هوش هیجانی تبدیل به ملاک موفقیت اجتماعی شده است؛ اینک آنچه مدرسه های تیزهوشان آن را از دانش آموزان خود دریغ می کند، همین «هوش هیجانی» است که اتفاقا ذاتی نیست بلکه از ارتباط با اجتماع شکل می گیرد.
مفهومی نسبی به نام هوش
هوش یک مولفه چند بعدی است و هیچ روانشناسی را نمیتوان یافت که ادعا کند تنها عامل باهوش بودن یا کم هوش بودن یک فرد ذاتی است. البته ثابت شده که پدران و مادران باهوش، فرزندان باهوش دارند. اما در عین حال هوش به شدت از عوامل محیطی اثر می پذیرد. شاهدش در عامیانه ترین زبان ممکن اینکه امروزه همه میگوییم کودکانی که اطراف ما هستند با هوش تر از خود ما در زمان کودکی مان هستند. افزون بر این، همان اندازه که افراد دچار بهره هوشی پایین یا عقب ماندگی ذهنی، جزو دسته کودکان «استثنایی» قرار می گیرند، کودکان تیزهوش هم استثنایی هستند و در همان دسته بندی قرار دارند. یک فرد دچار عقبماندگی ذهنی از بهره هوشی کمتر از 70 رنج می برد؛ در میان این افراد، گروهی نیاز به مراقبت دائم دارند- یعنی کودکان با بهره هوشی کمتر از 20. و دو گروه دیگر، یعنی کسانی که بین 20 تا 40 قرار می گیرند تربیت پذیر هستند. به کودکان دارای بهره هوشی 40 تا 70 هم می توان آموزش ارایه داد اما باید مراقبت کرد که آنها مواد آموخته شده را مدام یادآوری کنند تا از یادشان نرود. می رسد به افرادی که دارای بهره هوشی بین 70 تا 90 هستند که به آنها «مرزی» گفته می شود. کودکان مرزی، عموما افرادی هستند که به خاطر ضعف عوامل محیطی، بهره هوشی طبیعی ندارند و به این خاطر به آنها مرزی گفته می شود که بین افراد دارای عقب ماندگی ذهنی و افراد عادی قرار میگیرند. افراد عادی بهره هوشی بین 90 تا 120 دارند و هرچه فرد دارای بهره هوشی بالای 120 باشد، تیزهوش به شمار میرود. سالها است که جدا بودن کودکان تیزهوش از کودکان عادی موضوع بحث میان روانشناسان پژوهشگر شده است. برخی از این جداسازی دفاع میکنند؛ استدلالشان هم این است که دروس مدرسه برای این دسته از بچه ها خسته کننده است و اگر در مدرسه های تیزهوشان باشند، معلم وقت بیشتری میتواند برای آنان بگذارد. اما مخالفان این استدلال می گویند که اگر قرار بر جداسازی باشد، کودکان تیزهوش از دریافت بسیاری از آموزش هایی که در رابطه با کودکان عادی دریافت می کنند، محروم می شوند. شاهدش هم اینکه حتی تاکید میشود کودکان آموزش پذیر هم در مدرسه های عادی درس بخوانند. در کشور ما و به طور خاص در شیراز، وضع به گونه دیگری است. بسیاری از دانش آموزانی که به مدرسه های تیزهوشان راه پیدا می کنند، عموما تیزهوش نیستند. آنچه یکی از مسئولان آموزش و پرورش آنان را «دانش آموزان دوپینگی» می نامد؛ کنایه ای به اینکه به خاطر کلاس های بسیار زیاد فوق برنامه، آنها توانسته اند به این مدرسه ها راه پیدا کنند. امروزه البته یک نوع جدید هوش به عنوان مقیاس «تیزهوشی» افراد به کار می رود و آن «هوش هیجانی» است؛ به عبارت دیگر «EQ» به جای «IQ». هوش هیجانی اما ارثی نیست و لزوما از تعامل با خانواده شکل نمیگیرد بلکه نتیجه تعامل مستقیم با جامعه است. به طور طبیعی، مدرسه ها می توانند یک نمونه با اعتبار از کل جامعه باشند و وقتی کودکان - چه تیزهوش یا کم هوش- از محیط عادی مدرسه دور شده و تنها در میان کودکان همسان خود تحصیل کنند، فرصت یادگیری بسیاری از مهارت هایی که در برخورد با جامعه به آنها نیاز دارند را از دست می دهند. این است که آموزش و پرورش فارس تلاش کرده که به مرور مدرسه های تیزهوشان را تعطیل کند. آن طور که عبدالرسول احمدی، معاون پژوهشی اداره کل آموزش و پرورش فارس به گزارشگر «خبرجنوب» میگوید، پذیرش دانش آموزان در مقطع های اول در مدرسه های تیزهوشان متوقف شده و فعلا تنها دانش آموزان «تیزهوش» در مقطع های دوم و سوم مشغول به تحصیل هستند؛ علت اصلی اینکه همه مقطع ها تعطیل نشده و دانش آموزان به مدرسه های عادی فرستاده نشده اند هم این بوده: «مقاومت خانواده ها». این است که احمدی می گوید: «از سال گذشته تلاش کرده ایم ورودهای جدید به مدرسه های تیزهوشان را متوقف کنیم ولی با مقاومت های اجتماعی بسیار زیادی روبرو شده ایم. واقعیت این است که خانواده ها مخالف این جداسازی هستند و توقع زیادی در این زمینه شکل گرفته است».
ولع خانواده برای نام نویسی فرزندانشان در مدرسه های تیزهوشان نتیجه عوامل متعددی است؛ از جمله فردگرایی افراطی و اینکه هر فرد باید با تلاش شخصی موفق شود. چیزی که البته آثارش را در جامعه میبینیم طوری که افراد به جای اینکه منافع جمعی را ترجیح دهند تنها به دنبال منافع شخصی خود هستند؛ بارزترین نمود این فردگرایی افراطی هم شکل گیری فرهنگ رقابت طلبی است. این نکته را نمی توان ناگفته گذاشت که بسیاری از آموزشگاه های خصوصی هم که نانشان در گرو وجود این رقابت طلبی است، بدان دامن می زنند. این شده که دانش آموزانی که باید در کنار درس و مدرسه تفریحهای مناسب سن خود را دریافت کنند و از کودکی و نوجوانی خود لذت ببرند فقط باید درس بخوانند و درس بخوانند و درس بخوانند؛ آن هم درس هایی که خلاقیت هایی در آنها نیست.
بسیاری از روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که تنها در صورتی می توان یک مواد درسی را به دانش آموزان یاد داد که در زندگی اجتماعی به آن نیاز دارند. اما در کشور ما در روی پاشنه دیگری می چرخد؛ دانش آموزان درس هایی میخوانند که در آنها نه نشانی از تقویت ذهنهای پرسشگر است و نه تحقیق و پژوهش. به عبارت دیگر، دانش آموزان چیزهایی را می خوانند و بعد روی برگههای امتحان پیاده میکنند که قبلا از دیگران به آنها رسیده و این دانش آموزان هیچ تلاشی برای دستیابی به این علم نکردهاند. معاون پژوهشی اداره کل آموزش و پرورش فارس میگوید که این وضع، دانش آموزان را تبدیل به «ربات» کرده است: «دانش آموزان باید مدام درس بخوانند؛ برای کنکور، برای مسابقات علمی، برای گرفتن نمره بیشتر، برای پذیرش گرفتن در مدرسه های تیزهوشان. هرچه این رقابت طلبی بیشتر شده، از سهم پژوهش کاسته شده و دانش آموزان به مصرف کننده علم های قدیمی تبدیل شده اند».
واقعیت این است که بخشی از این رقابت طلبی نتیجه عملکرد نهادهای آموزشی کشور از جمله آموزش و پرورش و وزارت علوم هم هست؛ مگر نه اینکه بسیاری از این المپیادها و مسابقات علمی را همین دو وزارتخانه برگزار می کنند؟ نکته این است که در یک جامعه، سیستم آموزشی باید امکان تحرک طبقاتی را فراهم کند. اگر این چنین نباشد، افراد تنها راههای غیرقانونی را برای رفتن به طبقه متوسطه و بالا به کار می گیرند. اما برخی رویکردهای آموزش و پرورش ما خود تبدیل به اسباب زحمت شده است و جلوی تحرک طبقاتی را می گیرد. بسیاری از دانش آموزانی که در همین مدرسه های تیزهوشان پذیرش می شوند به راستی تیزهوش نیستند و به یُمن داشتن پول و کلاس های فوق برنامه ای که شرکت کرده اند توانسته اند پرسش های آزمون ها را پاسخ دهند؛ یک نوع «اشرافی گری» در سیستم آموزشی. در برابر اما سیستم آموزشی به قدری ناکارآمد است که فرصت این تحرک را به کودکان طبقه پایین نمی دهد. اینک، عزم آموزش و پرورش فارس برای پایان پذیرش دانش آموزان «تیزهوش» را باید فرصتی دانست برای هم دانشآموزان تیزهوش و هم دانش آموزان عادی. به این ترتیب، دانش آموزان تیزهوش امکان یادگرفتن مهارت های اجتماعی را پیدا می کنند و کودکان عادی هم دیگر با رقیبان «دوپینگ کرده» به آوردگاه نمیروند.

48

منبع: جماران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۴۷۶۲۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم

به گزارش خبرنگار گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بسیاری از دانش‌آموزان به دلیل عشق به معلم در کلاس حاضر می‌شوند و حتی یک ضرب‌المثل قدیمی در این راستا می‌گوید که «درس معلم گر بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد، طفل گریز پای را». این ضرب‌المثل نشان می‌دهد که مهم‌ترین ابزار یک معلم می‌تواند محبت باشد.

به بهانه روز معلم با یکی از معلمان مریم بیات از شهرستان ملایر در یک مدرسه دورافتاده مصاحبه و گفت‌وگویی داشتیم.

مشروح گفت‌وگوی تفصیلی خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا به شرح زیر است؛

آنا: شرح حال خودتان را به مناسب هفته مقام معلم بفرمایید و اینکه چه شد که به شغل معلمی علاقه‌مند شدید؟

بیات: از دانشگاه که فارغ‌التحصیل شدم مشوش بودم و هرجایی و لابلای سطر‌های هرکتابی دنبال خودم می‌گشتم، حتی محیط غنی و آدم‌های جورواجور دانشگاه نتوانستند کمکم کنند بفهمم جای درست کجاست.

چند شغل مختلف را امتحان کردم؛ من جمله فروش بسته‌های آموزشی و حتی نسخه پیچی در یک داروخانه شلوغ مرکز شهر، ولی باز هم چیزی کم بود. مطمئن بودم اینجا جای من نیست. بعد روانشناسی را انتخاب کردم و مدرک آن را نیز گرفتم ولی این هم کم بود.

با تشویق پدر و خواهرم که هر دو فرهنگی هستند در دومین آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردم و وارد دنیایی شدم که هر ثانیه‌ش برام ناشناخته بود. آنجا فهمیدم که به مکان درست و خود درست نزدیک می‌شوم. از بچه‌ها حس خوبی می‌گرفتم و همین انرژی من را واداشت تا ادامه دهم.

هر روز همه‌ فکرهایم را پشت در کلاس می‌گذاشتم و با هر سلامی که می‌شنیدم به آن‌ها نزدیک‌تر می‌شدم. هر روز با هرلبخندی شارژ و با گرفتن دستان کوچکشون همراه می‌شدم. نوشتن هر کلمه‌ای من را به وجد می‌آورد و وقتی آن‌ها حرف‌هایم را می‌فهمیدند در چشمانشان نور را جستجو می‌کردم هر روز می‌جنگیدم تا از غفلت دورشان کنم، تا به آن‌ها بفهمانم دنیا خیلی بزرگ و خدا خیلی مهربان است.

دانلود فیلم اصلی کد ویدیو

به خودم آمدم و دیدم یک‌سال گذشته است و توانستم در اولین سال تدریسم ۲۷ دانش‌آموز کلاس اولی را آموزش بدهم، کاری که هنوز هم خیلی از همکاران با تجربه‌ام جرئت انجامش را ندارند. دیدم آنقدر از این وروجک‌ها درس‌ها گرفتم که دیگر آن آدم سابق نیستم. ظاهراً فقط من به دانش‌آموزانم درس می‌دادم؛ ولی در حقیقت در مسیری باهم پیش می‌رفتیم که هر ثانیه‌اش به یاد موندنی بود.

روز‌هایی که می‌بایست با مشکلات خانوادگی‌شان کنار بیایم، که قبول کنم همه چیز در خانه‌هایشان روی روال نیست، که گاهی مادر تنهایشان گذاشته و گاهی پدر به دام اعتیاد افتاده، باید غصه‌ کفش‌های پاره‌شان را می‌خوردم و گاهی باید از پریده بودن رنگشان گرسنگی‌شان را می‌فهمیدم، گاهی به‌جای مادر باید دست محبت به سرشان می‌کشیدم تا حداقل یک ساعت در کنار من فراموش کنند که فرزند طلاق هستند، یا حتی برای یکی از آن‌ها بند کفش می‌بستم. روز‌هایی که باید همه این مشکلات را گوشه‌ ذهنم انباشته می‌کردم و با هر روشی که از دستم برمی‌آید به آن‌ها بابا و آزاده را یاد می‌دادم، جایی که از کمترین وسایل کمک آموزشی خبری نبود.

روز‌هایی که بیشتر از اینکه به دانش‌آموزانم کمک کند، به من کمک کردند تا رسالتم را در زندگی یعنی ایستادن وسط نادانی‌ها و جنگیدن علیه تاریکی پیدا کنم. سخت بود، سخت‌تر از هر تغییر دیگری، اما نتیجه دلگرمم می‌کرد: روی کاغذ کوچکی نوشته بود خانم عزیزم دوستت دارم.

آنا: یک تعریف از تدریس اثزبخش و اثرگذار بفرمایید؟ شرایط و ویژگی های یک تدریس اثربخش به چه صورتی است و بفرمایید که شما در این خصوص برای ترغیب دانش آموزان به درس از چه روش‌ها و راهکارهایی استفاده می‌کنید؟

ضرورت برنامه‌ریزی یک طرح درس حداقل دو روز پیش از تدریس لازم

بیات: به نظر بنده تدریس اثربخش تدریسی است که با توجه به استعدادها، ظرفیت‌ها و تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان برنامه‌ریزی می‌شود و چند روز پیش از تدریس باید شرایط آموزش آن مفهوم در دانش‌آموزان از نظر روحی و ایجاد انتظار رویارویی با یک درس جدید و هم از نظر تامین پیش‌ نیاز‌های لازم ایجاد شود. به‌طور مثال اولین کلمه‌ای که دانش‌آموز فرا می‌گیرد «آب» است، پیش از آن حدود یک هفته با داستان، کاردستی، نقاشی‌های جذاب و ایفای نقش در کلاس زمینه‌ آموزش آن رو فراهم می‌کنیم، بعضی دانش‌آموزان لمسی هستند و با کاردستی درست کردن بهتر ارتباط برقرار می‌کنند، بعضی از آنها سمعی هستند و داستان گویی برای آنها مفید است، بعضی از آنها هم بصری هستند و با نقاشی‌های ساده جذب می‌شوند. به همین منظور برنامه‌ریزی یک طرح درس حداقل دو روز پیش از تدریس لازم به نظر می‌رسد.

باید ذهن دانش‌آموزان برای دریافت مفهوم آماده و ورزیده باشد

به مرور که تجربه کسب می‌کنیم و با گذشت یک یا دوماه از سال تحصیلی، حیات کلاس را خوب درک کرده و با توجه به حالات مختلف بچه‌ها می‌توان موضوعات مختلفی را برای تدریس انتخاب کرد. بهترین زمان برای تدریس هر مفهوم زمانی‌ست که ذهن دانش‌آموزان برای دریافت آن مفهوم آماده و ورزیده باشد.

آنا: همانطور که به تاثیرگذاری نقش معلم بر تربیت دانش‌آموزان آگاه هستید، بفرمایید راهکاری کاربردی برای یک تدریس اثربخش چیست؟

بهترین راه همراه شدن با دانش‌آموز و روحیات است

بیات: به منظور ترغیب دانش‌آموزان برای تدریس، بهترین راه همراه شدن با دانش‌آموز و روحیات وی است. اگر دانش‌آموز برای لحظه‌ای این احساس را داشته باشد که معلم و اهدافش از او جداست، ممکن نیست بتوان کلاس را حتی مدیریت کرد، چه برسد به آن که امور آموزشی و تربیتی محقق شود. همراه شدن با دانش‌آموزان از طریق مشارکت در تمرین‌ها و بازی‌هایشان و مشارکت دادن آنها در امور مدیریت کلاس میسر است. به‌عنوان مثال می‌توان افرادی را بنا به شناخت توانایی‌هایشان مسئول انضباط کلاس، مسئول بررسی تکالیف دانش‌آموزان یا مسئول مراقبت از اموال کلاس قرار داد. این امر علاوه به القای حس مفید و با ارزش بودن و افزایش اعتماد به نفس می‌تواند آنها را به انجام امور درسی علاقمند کند.

دانش‌آموزان انعطاف آموزگار را درک می‌کنند و خود را با آن هماهنگ می‌کنند. به‌طور مثال اگر روزی از کوتاهی آن‌ها در انجام تکالیف چشم‌پوشی کنید مانند یک دوست اشتباهات شما را در خلوت به شخص شما گوشزد خواهد کرد.

در منطقه‌ای که بنده تدریس می‌کنم بخصوص در دوره اول (پایه‌های اول دوم و سوم) به شوق آوردن دانش‌آموزان با هدیه‌هایی به کوچکیِ یک مداد مشکی خیلی رایج است. متاسفانه با دانش‌آموزانی روبرو هستیم که بعضا ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین نیازهایشان طرد شده و کلاس و مدرسه را راهی برای ثابت کردن خودشان می‌دانند. دانش‌آموزانی که اگر پدرانشان در دام اعتیاد نباشند قطعاً صدها کیلومتر آنطرف‌تر در دورترین شهرها مشغول به کار هستند.

در این سال‌ها آموخته‌ام با هموار کردن اولین نیازهای کودکانم امنیت، دوست داشته شدن و مفید بودن است. به سادگی می‌توانم آن‌ها را در هر امری با خود همراه کنم. کودکان در سنین دبستان بیشترین تاثیر را از آموزگار خود می‌گیرند و با او همذات پنداری عمیقی دارند.

آنا:  توصیه و رهنمودی اگر به معلمان برای تدریس اثربخش دارید، بفرمایید؟

بیات: برای اینکه جایی در دل دانش‌آموزانتان باز کنید و از آن راه هرطور لازم می‌دانید خمیر وجودشان را شکل دهید کافی‌ست مانند آنها باشید. با خصوصیات‌شان همراه شوید، درکشان کنید و برای ضعفهایشان تدبیری بیاندیشید. کافی‌ست کلاس را از روند قابل انتظار آنها خارج کنید.

برای اینکه جایی در دل دانش‌آموزانتان باز کنید و از آن راه هرطور لازم می‌دانید خمیر وجودشان را شکل دهید کافی‌ست مانند آنها باشید

امسال با توجه به اینکه در پایه اول خدمت می‌کنم تصمیم گرفتم هر روز با روحیات کلاسم پیش بروم. اولین لحظات دیدارمان را به احوالپرسی می‌گذارنیم. سپس کمی با هم حرکات نرمشی انجام می‌دهیم، فعالیتی که هم مشکل خواب‌آلودگی آنها را حل می‌کند و هم برای شروع درس نشاط کافی به آنها تزریق می‌کند. سپس به کمک چند دانش‌آموز که مسئول هستند تکالیف روز قبل را بررسی می‌کنیم و در صورت نیاز یکی از دانش‌آموزان بخشی از آن را روی تابلو نوشته و توضیح می‌دهد، این کار آنها را در مدیریت کلاس مشارکت می‌دهد و وقتی خودشان را بخشی از کلاس بدانند برای بهتر شدن آن قلباً تلاش خواهند کرد.

پس از آن (حدوداً ۱۰ دقیقه‌ی آخر زنگ اول) همه با یکدیگر لقمه‌های سالمی که از منزل همراه داریم را میل می‌کنیم. این کار برای دانش‌آموزانی که اول صبح میلی به خوردن صبحانه ندارند خیلی مفید است؛ مغزشان مواد مغزی لازم را دریافت می‌کند، صبحانه خوردن را تمرین می‌کنند و برای ورود به آموزش آماده می‌شوند. از طرفی با انتخاب لقمه‌های سالم برای صبحانه، آنها شانس بیشتری برای داشتن یک تغذیه سالم در آینده خواهند داشت.

باید توجه داشت که دانش‌آموزان در دوره اول ابتدایی در هر بار بیش از ۲۰ تا ۲۵ دقیقه نمی‌توانند بر موضوعی تمرکز کنند. لذا با مدیریت زمان و با تلطیف تدریس توسط شعر و بازی و ایفای نقش می‌توان تا حد زیادی این توجه را افزایش داد و عمق بخشید.

آنا: نکته پایانی و تکمیلی؟

از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم

بیات: در پایان از همه همکارانم در جای‌جای این میهن سرافراز تمنا می‌کنم از تاثیرشان بر لوح سفید کودکان‌ غافل نباشند. کودکان هر خصلت خوب و بدمان را فرامی‌گیرند، با هر فریادمان از ما دور می‌شوند و با هرلبخندی خود را در آغوش خدا حس می‌کنند. خود را تربیت کنیم و مراقب رفتار خود باشیم و خواهیم دید که آنها به بهترین شکل خود رفتار خواهند کرد.

آموزگاری که با فراغ بال در کلاس حاضر می‌شود حتما تاثیرگذارتر از آموزگاری‌ست که برای تامین معیشت خانواده‌ش مجبور است دو شیفت کار کند

اگر امکان تدریس در مناطق محروم را دارید از آن چشم‌پوشی نکنید. در بعضی نقاط کشورم دانش‌آموزان مستعد و خلاقی منتظر حضور شما در کلاس هستند که از ساده‌ترین امکانات و حقشان در خانه و جامعه محرومند، که منتظر رسیدن یک پیامبر مهربانی برای قلب کوچکشان هستند. دانش‌آموزانی که شاید سالی یکبار به زحمت بتوانند کفش یا لباسی نو بر تن کنند، ولی هنگام تدریس یک گام از شما جلوترند و با جملاتی که ادا می‌کنند شما را شگفت زده می‌کنند. فرزندانی که اگر می‌شد برای هرکدامشان مادر و پدر شویم چه آینده‌های درخشانی که رقم نمی‌زدند!

از مسئولان کشورم به‌خصوص وزیر آموزش و پرورش تقاضا دارم دانش‌آموزان کشورم را بخصوص در مناطق محروم حمایت کنند. حتماً با کمترین هزینه‌ها ولی به شکل اصولی می‌توان بسیاری از آنها را از ورطه‌ اعتیاد و بزه دور کرد و به عنوان آخرین خواسته تقاضا دارم به معیشت جامعه‌ معلمان توجه دوباره شود. آموزگاری که با فراغ بال در کلاس حاضر می‌شود حتما تاثیرگذارتر از آموزگاری‌ست که برای تامین معیشت خانواده‌ش مجبور است دو شیفت کار کند. نمی‌توان از تاثیر روحیات و خلقیات آموزگار بر کلاس درسش غافل شد.

دانلود فیلم اصلی کد ویدیو

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • حرفه‌آموزی به جای مدرک‌گرایی در دستورکار دولت است
  • برگزاری رویدادهای مشترک منطقه ۱۰ اصفهان با مدارس حصه
  • آغاز ثبت‌نام بیش از ‌۱۹ هزار کلاس اولی‌ در زنجان
  • اجرای پویش سلامت دهان و دندان کودکان و دانش آموزان در کاشان
  • ثبت نام الکترونیکی دانش‌آموزان در ستاد پروژه کلان‌مهر/ نقشه‌ راه سند تحول بنیادین به‌زودی به مدارس ابلاغ می‌شود
  • افتتاح مدرسه ۱۴ کلاسه زنده یاد صدوقی در شهرستان پیشوا
  • نخستین سرویس مدرسه تهران مخصوص بچه‌پولدارها بود
  • از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم
  • طرح «ماهر» در مدارس فارس آغاز شد
  • دبستان ۶ کلاسه خیرساز مرحوم محب‌الله شاویسی در سنندج افتتاح شد